توبه حقیقی یعنی انصراف جدی و بازگشت واقعی از گناه به سوی صلاح و ارشاد و بدیهی است که اگر انصراف، جدی و واقعی باشد و معلول مشاهده کیفر نقد و حاضر نباشد البته خداوند متعال به رحمت واسعه خود آن را می پذیرد. توبه در دو موقف و دو موطن پذیرفته نمی شود: یکی در همین دنیا آنگاه که کیفر رسیده باشد، و در حقیقت حالتی که انسان در این وقت به خود می گیرد صورت توبه دارد ولی حقیقت توبه ندارد.
در سوره مبارکه مؤمن آیه 84 و 85 درباره بعضی از اقوام گذشته که دچار عقوبت الهی شدند می فرماید: «فلما راوا بأسنا قالوا آمنا بالله وحده و کفرنا بما کنا به مشرکین * فلم یک ینفعهم ایمانهم لما راوا بأسنا سنت الله التی قد خلت فی عباده و خسر هنالک الکافرون؛ همینکه عقوبت سخت ما را دیدند اظهار داشتند که به خدای یگانه ایمان آورده ایم و تمام آن چیزهایی را که شریک خداوند ساخته بودیم به دور ریختیم. ولی اینچنین توبه و ایمانی که بعد از مشاهده عقوبت سخت پیدا شود هرگز به حال آنها سود نخواهد بخشید.
این سنتی است از خداوند که همیشه بوده است.
درباره فرعون نیز در قرآن کریم آمده است که فرعون دست از سر بنی اسرائیل بر نمی داشت. در زمانی هم که آنها به رهبری موسی از مصر خارج شدند باز آنها را تعقیب کرد تا آنوقت که در دریا آنها را تعقیب کرد و غرق شد.
در آن حال فریاد بر آورد: به خدای یگانه که قوم موسی به آن ایمان آورده اند من هم ایمان آوردم و تسلیم او هستم.
به او گفته شد: حالا و در این وقت؟! و حال آنکه تا لحظه ای پیش آدمی فسادگر بودی.
توبه در دو موقف و دو موطن پذیرفته نمی شود: یکی در همین دنیا آنگاه که کیفر رسیده باشد، و در حقیقت حالتی که انسان در این وقت به خود می گیرد صورت توبه دارد ولی حقیقت توبه ندارد.
موقف دوم که توبه پذیرفته نمی شود جهان آخرت است. همینکه آدمی بدان جهان رفت دیگر توبه و پشیمانی سودی ندارد، نه تنها بدان جهت که در آنجا آدمی کیفر را حاضر و مشهود می بیند بلکه بدان جهت که در آنجا دیگر عمل و تغییر تصمیم و حرکت و تکامل معنا ندارد، هر کس در آنجا به هر حالت و با هر درجه و هر مقام که رفت برای همیشه در همان حالت باقی است و نمی تواند در خودش تصمیماتی و تغییراتی ایجاد کند. در آنجا هم توبه و انصراف واقعی پیدا نمی شود، نه اینکه انصراف واقعی پیدا می شود و مورد قبول واقع نمی گردد.
آدمی میوه درخت طبیعت است. میوه تا در درخت است از طریق همان درخت و از راه ریشه و رگهای همان درخت تغذی می کند، مواد زمین را به خود می گیرد، آب می خورد، از نور و هوا و حرارت استفاده می کند، ولی همینکه به علت رسیده شدن و گذشتن اجل و مدت معلوم و یا به علت کندن آن میوه رابطه اش با درخت قطع شد دیگر برای این میوه راه تکامل و ترقی و اصلاح و مبارزه با آفت و همه چیز بسته است، اگر کال و نارس از درخت جدا شده دیگر چاره پذیر نیست و اگر پژمردگی و افسردگی پیدا کرده دیگر از طریق آب دادن و نور و هوا به آن درخت نمی شود آن پژمردگی را اصلاح کرد.
انسان هم در جهان طبیعت همین حال را دارد، هر اصلاح و تکمیلی که بایست بکند تا وقتی است که روی درخت طبیعت است و جدا نشده و اما همینکه از این درخت با دست مرگ جدا شد دیگر راه اصلاح به روی او بسته است.
البته این نکته را هم باید در نظر داشت که هر چند آدمی در آن جهان دستش از اصلاح و تکمیل خود کوتاه است در عین حال گاهی به واسطه سببی از اسباب از این جهان رحمتهایی به او می رسد.
رسول خدا فرمود: همینکه آدمی می میرد دفتر عمل وی بسته می شود، ستونهای حسنات و همچنین ستونهای سیئات به کلی بسته می گردد مگر از ناحیه سه چیز: یکی اینکه آدمی یک مؤسسه خیر از او باقی گذاشته باشد که بندگان خدا بعد از او از آن مؤسسه منتفع گردند، مثل اینکه بیمارستان یا مدرسه یا مسجدی تأسیس کرده باشد، دیگر اینکه اثری علمی از خود به یادگار گذاشته باشد که بعدها طالبان علم و معرفت از آن اثر علمی بهره مند شوند، سوم اینکه فرزندانی صالح و درستکار و مؤمن باقی گذاشته باشد که بعد از مردن برای وی طلب مغفرت نمایند.
منبع: مطهری، مرتضی، حکمتها و اندرزها، صص 79 تا 83
مؤمن خیلی زیرک و زرنگ است، حتی سر شیطان کلاه می گذارد، همه از شیطان فرار می کنند، شیطان از مؤمن می گریزد. همه از آتش می ترسند، آتش از مؤمن می ترسدو فرار می کند. اگر شیطان به مؤمن حرفی بزند موجب رشد مؤمن می شود. همان طور که وقتی شیطان به حضرت عیسی(ع) گفت : اگر تو زاهدی پس چرا به دنبال کلوخی هستی که برای خوابیدن زیر سرت بگذاری، حضرت عیسی(ع) کلوخ را پرتاب کرد و خاک شد و فرمود : تا زنده ام دیگر کلوخ زیر سرم نمی گذارم. شیطان هم گفت : من هم تا زنده ام به مؤمن حرفی نمیزنم.
گرفتار یا گرفتار یار
هر وقت در زندگی ات گیری پیش آمد و راه بندان شد، بدان خدا کرده است، زود برو با او خلوت کن و بگو با من چه کار داشتی که راهم را بستی؟ هر کس گرفتار است در واقع گرفتهی یار است.
یک عمر مهمانی
من اصبح علی الدنیا حزیناً فقد اصبح علی الله ساخطاً : هر کس به وضعیت دنیویش محزون باشد هر آینه بر خدا غضبناک است. این بدان خاطر است که وضعیت دنیوی او را کسی جز خدا بوجود نیاورده است. آیا زشت نیست که بعد از یک عمر نماز و عبادت، بر خدا غضبناک باشیم؟ آیا می شود که انسان همهی عمر مهمان باشد و باز هم از صاحبخانه پَکر باشد. چقدر بی وجدان باید باشد که خلقش از این صاحبخانه تنگ باشد. بیایید و از این صاحبخانه گله نکنید، خصوصاً پیش خلق از خدا گله نکنید که کفر است. اگر خواستید گله کنید به خود او کنید.
یادش بخیر! بچه که بودم، به اقتضای عالم کودکی هر گاه شیطنتی از من سر می زد، مادر بزرگم (عمر همه مادر یزرگها مستدام) از روی اعتقاد می گفت بچه جان! اینقدر شر به پا نکن! عاقل باش! چوب خدا بی صداست، دیر و زود عقوبتش دامنت رو می گیره.
آن کودک شرور البته مادر بزرگ بیچاره را اندکی دست می انداخت و به خنده می گفت: « مادر بزرگ! خدا که آقا معلم نیست که چوب داشته باشه.»
آن روز اگر چه به اقتضای خردی و خامی، عمق این سخن حکیمانه را در نمی یافتم، امروز اما می دانم چرا چوب خدا بی صداست؟
ادامه...
ادامه مطلب ...مـرد ثروتمندى بـا لباسهایى نـو و پـاکیزه خدمت پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم آمد و کنار آن حضرت نشست . پس از او مردى درویش با جامههاى ژولیده و چرکین وارد شد و پهلوى آن مرد نشست . مرد توانگر جامه خود را از زیر ران او کشید و جمع کرد .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم به او فرمود : ترسیدى که چیزى از فقر او به تو رسد ؟
عرض کرد : نه .
فرمود : ترسیدى از دارایى تو چیزى به او رسد ؟
عرض کرد : نه .
فرمود : ترسیدى لباست را کثیف کند ؟
عرض کرد : نه .
فرمود : پس چرا این کار را کردى ؟
عرض کرد : اى پیامبر خدا ! من همدمى (شیطانى) دارم که هر کار زشتى را در نظرم زیبا جلوه مىدهد وهر کار خوبى را برایم زشت نمایش مىدهد . اکنون نصف مال خود را به این مرد بخشیدم .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله و سلّم به آن مرد تهیدست فرمود : تو مىپذیرى ؟
عرض کرد : نه .
مرد ثروتمند به او گفت : چرا ؟
گفت : مىترسم حالتى که به تو راه یافت ، به من هم راه یابد !
این روزها احساس می کنم روحم به یک حمام گرم نیاز دارد می دانی چرا؟
در طول این دو سه هفته چه بسیار سخن ها که نباید می گفتم اما با توجیه روشنگری و دانستن حق است برزبان راندم.
چه بسیار صورت های محرم ونا محرم را مشاهده کردم با توجیه اینکه حضور سبز و سرخ مردم را دریابم.
چه بسیار نوا ها و نغمه های نادرست را شنیدم و در رد آن هیچ نگفتم .
چه بذر بغض ها و کینه ها در قلب خویش نشاندم وبا آب بد گمانی و تهمت بارور ساختم.
خدایا دیگر از تحمل و بدوش کشیدن این بارهای سنگین وسیاه خسته و شرمنده ام .
احساس می کنم ،نه از احساس گذشته است حقیقتا باور می کنم در این مدت به خودم خیلی ظلم کرده ام.اکنون با تمام وجود فریاد می زنم:ظلمت نفسی وتجرات بجهلی.
خواهش می کنم برید ادامه ضرر نمیکنید
التماس دعا
کاروان "شناختنامه" قرآن، اینک در آستانه بلند سوره "الرحمن" ایستادهاست، منزلگاهی دیگر از پنجاه و پنجمین وادی نور.
نام بلندآوازه این سوره، «رحمن»، همان نام شکوهمندانه خداست، خدایی که آموزنده کتاب تشریع، قرآن، آفریننده کتاب تکوین،انسان، و بیان آموز اولین و آخرین است.
درباره فرودگاه این سوره، دیدگاه مشهور همان قول «ابن عباس» است که می گوید: آیات این سوره، جز آیه 29، همگی در مکّه فرود آمده است امّا عده ای دیگر از مفسران، چون «حسن» بر آنند که آیات این سوره بی استثناء، جملگی در مدینه نازل شده است.
در اهمیت تلاوت این سوره روایتهایی بی شمار وارد شده است از جمله پیامبر رحمت گستر درباره اش فرموده است:
ادامه در ادامه...
ادامه مطلب ...گفتم بنویسم به یاد تو، یادم آمد که پیشتر از غافلان بوده ام . گفتم بنویسم با
عشق به تو، یادم آمد هنوز عاشق نشده ام. گفتم پس بگذار کمی باخورشید
باشم برای طلوع، یادم آمد که من سالها پیش غروب کرده ام. گفتم پس
بگذار کمی دعا کنم برای آمدنت. گفتم: اللهم عجل لولیک الفرج.
آیا تا به حال درباره خطرناکترین ویروس دنیا چیزی شنیده اید؟ آیا می دانید هوشمندترین ویروس دنیا چه نام دارد؟ از نحوه فعالیت این ویروس چقدر مطلعید؟
این روزها تا کسی سخن از"ویروس" به میان می آورد نا خود آگاه همه ذهنشان به سوی ویروسهای کامپیوتری و یا ویروسهای زیست شناسی معطوف می شود.
نمی گویم این ویروسها خطرناک نیستند و نباید آنها را شناخت، بلکه از هر ویروسی خواه مضر یا مفید، خطرناک یا بی خطر باید برحذر بود؟
اصل صحبت من این است که در دنیای پیرامون ما ویروس و ویروسهای دیگری هم وجود دارند که به هیچ روی نباید آنها را دست کم گرفت چرا که یک آن غفلت ازآنها چه بسا داغ حسرتی ابدی بر دل انسان بگذارد. درست به همین دلیل، شناخت این موجودات موذی و خطرناک بیش از هر پدیده دیگری ضرورت دارد.
قلمروی شیطان «تشریع» است نه «تکوین» یعنی قلمروی شیطان فعالیتهای تشریعی و تکلیفی بشر است و شیطان فقط در وجود بشر میتواند نفوذ کند نه افعال او.
قلمروی شیطان در وجود بشر نیز محدود است به نفوذ در اندیشه او و بدن او.
نفوذ شیطان در اندیشه بشر نیز منحصر است به حد وسوسه کردن و خیال یک امر باطلی را در نظر او جلوه دادن.
قرآن این معانی را با تعبیرهای «تزیین»، «تسویل»، «وسوسه» و امثال اینها بیان میکند و اما اینکه چیزی را در نظام جهان بیافریند و یا اینکه تسلط تکوینی بر بشر داشته باشد یعنی به شکل یک قدرت قاهره بتواند بر وجود بشر مسلط شود و بتواند او را بر کار بد اجبار و الزام نماید، از حوزه قدرت شیطان خارج است.
معنی و مفهوم اضلال و قلمروی شیطان یعنی اینکه اجبار و الزامی نسبتبه بشر در کار نیست هر چه هست «وسوسه» است و «دعوت» است و «تزیین» است و «تسویل». |
یعنی اینکه حسود همزمانی که ظلم می کند مظلوم نمایی می کند و به ظلم کردنش ادامه می دهد و از این طریق مردم بی بصیرت را نیز با خود همراه می کند.افتاده را میزند اگر به او بگویی چرا افتاده را میزنی در جواب میگوید می خواهد بلند شود و تلافی اذیت هایم را دربیاورد.آیا این رسم همزیستی و نوع دوستی است؟آیا این مردم آزاری نیست؟آیا این رفتار در حق همسایه همسایه آزاری نیست؟!!! چرا حسود از نیکنامی انسان خوب در رنج است و با انواع ناملایمات(با غیبت-تهمت-دعوا و ...) او را می آزارد؟ بهتر است حسود به جای تعدی به حقوق انسان های نیکنام سعی کند خودش نیز راه رضای خدا را بپیماید تا در بین مردم نیکنام شود البته نه اینکه با ریاکاری و چاپلوسی و ظلم به دیگری نامی برای خود دست و پا کند. و نیز قال معصوم(ع):حسود عید ندارد.به چه علت؟به خاطر موفقیت و نیکنامی اطرافیان دایما حرص می خورد و در نتیجه مظلوم نمایی می کند تا مردم هر چند موقت هم شده اطراف او جمع شده و دیگران را اذیت کنند و او را دلداری دهند و آبی باشد بر آتش خشمش.
در ضمن اگر دنیا را هم به حسود تقدیم کنید باز نسبت به شما سنگدل خواهد بود.
ویژه نامه شهادت حضرت فاطمه(برای دیدن فلش اینجا کلیک کنید)
تنهاست علی، تنها
بی تو چه کند مولا،یا فاطمة الزهرا / افتاده علی از پا، یا فاطمة الزهرا
وقت است که از رحمت،دستی ز علی گیری / کافتاده ز پا مولا، یا فاطمة الزهرا
بعد از تو علی از پای،افتاد و ز غم خو کرد/با خانه نشینی ها، یا فاطمة الزهرا
رفتی و علی بی تو،بیت الحَزَنی دارد / پر شور و پر از غوغا، یا فاطمة الزهرا
چون محرم رازی نیست،با چاه سخن گوید / تنهاست علی،تنها، یا فاطمة الزهرا
شب ها به مزار تو،می سوزد و می گرید / چون شمع ز سر تا پا، یا فاطمة الزهرا
بر خاک مزار تو،خون ریخت به جای اشک /از دیده ی خون پالا، یا فاطمة الزهرا
بر خرمن جان او،چون شعله شرر می زد / می ریخت چو آب،اسماء، یا فاطمة الزهرا
دامان علی از اشک،گردید پر از کوکب / در آن شب محنت زا، یا فاطمة الزهرا
هم وصف تو ناممکن ،هم قدر تو نامعلوم / هم قبر تو ناپیدا، یا فاطمة الزهرا
عثمان خمیس ، تئوریسین معاصر وهابی و از لیدرهای اصلی آنان ، در سال گذشته در نماز جمعه کویت سخنرانی کرد و اتهامات بسیاری علیه شیعه مطرح نمود. در همان زمان پاسخ شبهات او را دادیم و استاد قزوینی نیز در مدرسه فیضیه چندین جلسه از سخنرانیهای خود را به این شبهات اختصاص داد .
ولی از آن جایی که شبهات مطرح شده در سخنرانی عثمان خمیس ، اهمیت بسیاری دارد و از مهمترین شبهات وهابیت علیه شیعه به حساب میآید ، تصمیم گرفتیم که تک تک این شبهات را به صورت پرسش و پاسخ در سایت نیز قرار دهیم تا خوانندگان همیشگی بهره ی بهتر و بیشتری ببرند .
یکی از اتهامات عثمان خمیس در این سخنرانی ، این بود که شیعیان فقط خود را حلال زاده و دیگر مسلمانان را حرام زاده میدانند، وی میگوید :
المسألة الثالثة : القول بکفر من عدا الشیعة :
کل من عدا الشیعة فهو کافر بل لم یتوقف الأمر على ذلک بل کل من عدا الشیعة کافر وولد زنا ... .
2 . ویروی الکلینی فی الکافی عن محمد بن علی الباقر ، أن الناس کلهم أولاد بغایا ما خلا شیعتنا ، وهذا فی الروضة من الکافی . صفحة 239
شیعه می گوید: غیر از شیعه همه کافر بلکه بالاتر ولد الزنا هستند، کلینی در کتاب کافی از امام محمد باقر علیه السلام نقل می کند: غیر از شیعیان ما همه مردم فرزندان نامشروع هستند.
مرحوم کلینی در کتاب شریف اصول کافی ، این روایت را با سند ذیل ، این گونه نقل میکند :
431 عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْعَبَّاسِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ الرَّحْمَنِ عَنْ عَاصِمِ بْنِ حُمَیْدٍ عَنْ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (علیه السلام) قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّ بَعْضَ أَصْحَابِنَا یَفْتَرُونَ وَیَقْذِفُونَ مَنْ خَالَفَهُمْ فَقَالَ لِی الْکَفُّ عَنْهُمْ أَجْمَلُ ثُمَّ قَالَ وَاللَّهِ یَا أَبَا حَمْزَةَ إِنَّ النَّاسَ کُلَّهُمْ أَوْلادُ بَغَایَا مَا خَلا شِیعَتَنَا
ابو حمزه مىگوید : به امام باقر علیه السّلام عرض کردم : برخى از هم کیشان ما به دگراندیشان دروغ مىبندند و آنها را به حرامزادگى نسبت مىدهند . امام باقر علیه السّلام فرمود : سخن نگفتن در باره آنان نیکوتر است ، و سپس فرمود : اى ابا حمزه ! به خدا سوگند! جز شیعیان ما، همه مردم زادهی فحشایند .
الکلینی الرازی ، أبی جعفر محمد بن یعقوب بن إسحاق (متوفای328 هـ) ، الأصول من الکافی ، ج8 ، ص275 ـ 287 ، ناشر: اسلامیه ، تهران ، الطبعة الثانیة ،1362 هـ .ش .
اولاً : در سند این روایت دو مشکل وجود دارد : یکی در حسن بن عبد الرحمن و دیگری در علی بن العباس .
حسن بن عبد الرحمن مجهول است و در هیچ یک از کتابهای رجالی شیعه توثیق ندارد .
بنابراین روایات او معتبر نیست .
مشکل اصلی و اساسی در سند، علی بن عباس است که از غلات به شمار میرود .
مرحوم نجاشی در باره وی مینویسد :
علی بن العباس الجراذینی الرازی ، رمی بالغلو وغمز علیه ، ضعیف جداً .
علی بن عباس جراذینی رازی جدّا ضعیف و محکوم به غلوّ شده است.
النجاشی الأسدی الکوفی ، أبو العباس أحمد بن علی بن أحمد بن العباس (متوفای450هـ) ، فهرست أسماء مصنفی الشیعة المشتهر ب رجال النجاشی ، ص 255 ، تحقیق : السید موسى الشبیری الزنجانی ، ناشر : مؤسسة النشر الاسلامی ـ قم ، الطبعة: الخامسة ، 1416هـ .
ابن داود حلی مینویسد :
علی بن العباس الجراذینی ، بالجیم والراء والذال المعجمة ، الرازی لم ( جش ) رمی بالغلو وغمز علیه ، ضعیف جداً .
علی بن عباس جراذینی رازی، ضعیف و غالی است.
الحلی ، تقى الدین الحسن بن علی بن داود (متوفاى بعد 707هـ) ، کتاب الرجال مشهور بـ رجال ابن داود ، ص 261 ، تحقیق : السید محمد صادق آل بحر العلوم ، ناشر : منشورات المطبعة الحیدریة – النجف ، 1392هـ ـ 1972م
علامه حلی مینویسد :
علی بن العباس الجراذینی ، بالراء بعد الجیم ، والذال المعجمة بعد الألف ، وقبل الیاء المنقطة تحتها نقطتین ، وبعدها النون ، الرازی ، رمی بالغلو ، وغمز علیه ، ضعیف جدا ، له تصنیف فی الممدوحین والمذمومین یدل على خبثه وتهالک مذهبه ، لا یلتفت إلیه ، ولا یعبأ بما رواه .
علی بن عباس جراذینی رازی ضعیف و غا لی است. نوشته هایی در مدح و ذم دارد که نشانگر نابودی مذهبش و پستی خود وی است، نه خود او ارزشی دارد و نه به روایاتش توجهی می شود.
الحلی الأسدی ، أبی منصور الحسن بن یوسف بن المطهر (متوفای 726هـ) خلاصة الأقوال فی معرفة الرجال ، ص 367 ، التحقیق : فضیلة الشیخ جواد القیومی ، ناشر : مؤسسة نشر الفقاهة ، الطبعة : الأولى ، 1417هـ .
بنابراین ، روایت چنین افرادی در مذهب شیعه ، هیچ جایگاهی ندارد ؛ از این رو است که احدی از علمای شیعه در طول تاریخ بر طبق چنین روایاتی فتوا ندادهاند و بلکه عکس آن را معتقد هستند ؛ زیرا بر مبنای فقه شیعه تمام کسانی که پیوند زناشوئی و ازدواج آنان بر اساس مذهب خودشان صورت گرفته و به اصطلاح صیغه عقد جاری شده است ، حلال زاده هستند ؛ حتی اگر غیر مسلمان باشند ؛ تا چه رسد به مسلمانان.
پس این روایت علاوه بر ضعف سند با دیدگاه فقهی شیعه نیز در تضاد است.
ثایناً : روایات بسیاری در کتابهای اهل سنت وجود دارد که ثابت میکند ، کسانی که محبت امیر مؤمنان علیه السلام را ندارند ، حرامزاده هستند .
از آن جایی که روایات بسیاری در این زمینه در کتابهای اهل سنت نقل شده است ، به چند روایت اشاره و دوستان علاقهمند را به کتابهای مفصل ؛ از جمله کتاب شریف الغدیر ، ج4 ، ص320 به بعد و همچنین به اثر گران سنگ الإمام علی بن أبی طالب علیهما السلام ، نوشته احمد رحمانی همدانی ، فصل 19 ، ارجاع میدهیم .
علامه شمس الدین جزری شافعی مینویسد :
عن عبادة بن الصامت رضی الله عنه قال : کنّا نَبُور أولادنا بحُبّ علیّ بن أبی طالب رضی الله عنه ، فاذا رأینا أحدهم لا یحب علی بن أبی طالب ، علمنا أنه لیس منا ، وأنه لغیر رشده .
عبادة بن صامت میگوید : ما فرزندان خود را با دوستى على بن ابى طالب علیه السلام مىآزمودیم ، و اگر یکى از آنان على بن ابى طالب را دوست نمىداشت، پى مىبردیم که غیر مشروع است .
و در ادامه این روایت را نقل میکند :
وروینا ذلک ایضا ، من أبی سعید الخدری رضی الله عنه ، ولفظه : کنا معشر الأنصار نبور أولادنا بحبهم علیاً رضی الله عنه ، فإذا ولد فینا مولود فلم یحبه عرفنا أنه لیس منا .
قوله : نبور ، بالنون والباء الموحدة وبالراء ای نختبر ونمتحن .
ما گروه انصار فرزندان مان را با محبت و دوستی علی(علیه السلام) آزمایش می کردیم، اگر فرزندی بدنیا یم آمد و علی را دوست نداشت می فهمیدیم که از ما نیست.
الجزری الشافعی ، أبی الخیر شمس الدین محمد بن محمد (متوفای 833هـ) ، أسنی المطالب فی مناقب سیدنا علی بن أبی طالب کرم الله وجهه ، ص57 ـ 58 ، تقدیم ، تحقیق و تعلیق : الدکتور محمد هادی الأمینی ، ناشر : مکتبة الإمام امیر المؤمنین (ع) العامة ، اصفهان ـ ایران .
شمس الدین جزری از بزرگان اهل سنت است که در مقدمه کتابش روایتهای نقل شده در این کتاب را مسند و متواتر میداند :
وی در مقدمه کتابش میگوید :
وبعد فهذه احادیث مسندة مما تواتر وصح ، وحسن من أسنی مناقب الأسد الغالب مفرق الکتائب، و مظهر العجائب لیث بنی غالب امیر المؤمنین علی بن أبی طالب کرم الله تعالی وجهه ، ورضی الله عنه وأرضاه، اردفتها بمسلسلات من حدیث، و متصلات من روایته، وتحدیثه، وبأعلی أسناد صحیح الیه من القرآن والصحبة والخرقة التی اعتمد فیها اهل الولایة علیه نسأل الله أن یثبتنا علی ذلک ویقربنا به الیه .
احادیث موجود در این کتاب همه مسند و متواتر وصحیح هستند ، که بیانگر مناقب و فضائل شیر همیشه پیروز و درهم کوبنده لشکرها ، مظهر عجایب ، شیر بنی غالب ، امیر مؤمنان علی بن ابوطالب است که آن را با احادیث مسلسل و پی در پی و روایات به هم پیوسته و با سند اعلا و صحیح و از قرآن و همراهیهای او و معجزاتی که پیروان ولایت به آن اعتماد دارند جمع آوری کردهام ، به امید آن که خداوند متعال ما را بر ولایت او ثابت قدم بدارد و به او نزدیک فرماید .
الجزری الشافعی ، أبی الخیر شمس الدین محمد بن محمد (متوفای 833هـ) ، أسنی المطالب فی مناقب سیدنا علی بن أبی طالب کرم الله وجهه ، ص45 ، تقدیم ، تحقیق و تعلیق : الدکتور محمد هادی الأمینی ، ناشر : مکتبة الإمام امیر المؤمنین (ع) العامة ، اصفهان ـ ایران .
شاید بعضی از افراد نسبت به کتاب أسنی المطالب و نویسنده آن علامه جزری تردیدهائی در اذهان دیگران ایجاد کنند ؛ از این رو ترجمه ایشان را از زبان ابن حجر عسقلانی که حافظ علی الإطلاق اهل سنت است ، نقل میکنیم .
محمد بن محمد بن محمد بن محمد الحافظ - الإمام المقرئ شمس الدین ابن الجزری ، ولد لیلة السبت الخامس والعشرین من شهر رمضان سنة 751 بدمشق ، وتفقه بها ، ولهج بطلب الحدیث والقراآت ، وبرز فی القراآت ، وعمر مدرسة للقراء سماها دار القرآن وأقرأ الناس ، وعین لقضاء الشام مرة ، وکتب توقیعه عماد الدین بن کثیر ثم عرض عارض فلم یتم ذلک وقدم القاهرة مرارا ، وکان مثریا وشکلا حسنا وفصیحا بلیغا ...
وکان کثیر الإحسان لأهل الحجاز ، وأخذ عنه أهل تلک البلاد فی القراآت وسمعوا علیه الحدیث ... وقد انتهت إلیه رئاسة علم القراآت فی الممالک ، وکان قدیما صنف الحصن الحصین فی الأدعیة ولهج به أهل الیمن واستکثروا منه ، وسمعوه علی قبل أن یدخل هو إلیهم ثم دخل إلیهم فأسمعهم ، وحدث بالقاهرة بمسند أحمد ومسند الشافعی وبغیر ذلک وکان یلقب فی بلاده الإمام الأعظم .
جزری شب بیست و پنجم رمضان سال 751هـ در شهر دمشق به دنیا آمد و در همان شهر به دانش اندوزی پرداخت و برای آشنائی با حدیث و قرائت قرآن تلاش کرد و در همین رشته هم موفق شد و مدرسهای به نام دار القرآن تاسیس کرد . به قضاوت از طرف عماد الدین کثیر منصوب شد ولی آن را به پایان نرساند ، چندین بار به قاهره سفر کرد ، وی چهره ای زیبا وجذاب داشت...
نسبت به مردم حجاز بسیار نیکو کار بود، از وی دانش قرائات و حدیث را آموختند... در همه کشورها دانش قرائت به او ختم می شد و کتابی در دعا به اسم الحصن الحصین نوشت ، مردم یمن از وی استفاده فراوان نمودند ، در قاهره مسند احمد و شافعی را بر مردم می خواند ، به او امام اعظم لقب داده بودند .
ابن حجر عسقلانی ، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل الشافعی (متوفای 852هـ) ، إنباء الغُمر بأبناء العمر فی التاریخ ، ج 8 ص 245 ، تحقیق : د.محمد عبد المعید خان ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت / لبنان الطبعة : الثانیة ، 1406هـ -1986م .
این روایت را علاوه بر نقل جزری شافعی در کتاب أسنی المطالب در کتابهای لغت نیز آمده است.
الأزهری ، أبو منصور محمد بن أحمد الوفاة: 370هـ) ، تهذیب اللغة ، ج 15 ص 191 ، اسم المؤلف: تحقیق : محمد عوض مرعب ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 2001م ؛
الجزری ، أبو السعادات المبارک بن محمد (متوفای606هـ) ، النهایة فی غریب الحدیث والأثر ، ج 1 ص 161 ، تحقیق طاهر أحمد الزاوى - محمود محمد الطناحی ، ناشر : المکتبة العلمیة - بیروت - 1399هـ - 1979م ؛
الأفریقی المصری ، محمد بن مکرم بن منظور (متوفای711هـ) ، لسان العرب ، ج 4 ص 87 ، ناشر : دار صادر - بیروت ، الطبعة : الأولى ؛
الحسینی الزبیدی ، محمد مرتضى (متوفای1205هـ ، تاج العروس من جواهر القاموس ، ج 10 ص 257 ، تحقیق : مجموعة من المحققین ، ناشر : دار الهدایة .
عاصمی مکی و موفق خوارزمی مینویسند :
عن أبی بکر الصدیق قال رأیت رسول الله ختم ختمة وهو متکئ على فرش عربیة وفی الخیمة علی وفاطمة والحسن والحسین فقال معشر المسلمین أنا سلم لمن سالم أهل الخیمة حرب لمن حاربهم ولی من والاهم لا یحبهم إلا سعید الجد طیب المولد ولا یبغضهم إلا شقی الجد ردیء الولادة
ابوبکر میگوید: رسول خدا در خیمه بر فرشی عربی نشسته و تکیه داده بود، علی و فاطمه و حسن و حسین نیز در خیمه بودند، فرمود: ای مسلمانان! هر کس با اهل خیمه دوست باشد من با او دوست هستم و هر کس با آنان دشمن باشد من با آنان دشمنم، آنان را دوست ندارد مگر آنکه ولادتی پاک دارد و دشمن نیست با آنان مگر آنکه ولادتی ناپاک دارد.
العاصمی المکی ، عبد الملک بن حسین بن عبد الملک الشافعی (متوفای1111هـ) ، سمط النجوم العوالی فی أنباء الأوائل والتوالی ، ج 3 ص 44 ، تحقیق : عادل أحمد عبد الموجود- علی محمد معوض ، ناشر : دار الکتب العلمیة .
قندوزی حنفی مینویسد :
عن سعید بن جبیر ، عن ابن عباس ( رضی الله عنهما ) قال : قال رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم : یا علی أنت صاحب حوضی وصاحب لوائی ... وأنت مولى من أنا مولاه وأنا مولى کل مؤمن ومؤمنة ، لا یحبک إلا طاهر الولادة ولا یبغضک إلا خبیث الولادة .
رسول خدا به علی فرمود: تو صاحب پرچم و حوض منی...تو مولای کسی هستی که من مولای اویم، ومن مولای هر مؤمن و مؤمنه ای هستم، مُحبّ و دوستدار تو نیست مگر آنکه ولادتش پاک باشد و دشمن تو نیست مگر آنکه ولادتش ناپاک باشد.
القندوزی الحنفی ، سلیمان بن إبراهیم (متوفای1294هـ) ، ینابیع المودة لذوی القربى ، ج 1 ص 397 ، تحقیق : سید علی جمال أشرف الحسینی ، ناشر : دار الأسوة للطباعة والنشر ، الطبعة : الأولى ، 1416هـ .
و در ادامه مینویسد :
وعن الإمام جعفر الصادق ، عن آبائه علیهم السلام عن رسول الله صلى الله علیه وآله وسلم ( انه ) قال : من أحبنا أهل البیت فلیحمد الله على أولی النعم . قیل : وما أولی النعم ؟ قال : طیب الولادة ، ولا یحبنا إلا من طابت ولادته .
رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرمود : هر که ما خاندان را دوست بدارد خدا را بر برترین نعمتها سپاس گزارد . گفتند : برترین نعمت کدام است ؟ فرمود : پاکزادگى ، زیرا ما را دوست ندارد مگر آن که پاکزاده باشد .
القندوزی الحنفی ، سلیمان بن إبراهیم (متوفای1294هـ) ، ینابیع المودة لذوی القربى ، ج 2 ص 272 ، تحقیق : سید علی جمال أشرف الحسینی ، ناشر : دار الأسوة للطباعة والنشر ، الطبعة : الأولى ، 1416هـ .
ابن مردویه اصفهانی مینویسد :
57 . ابن مردویه ، عن أحمد بن محمد بن الصباح النیسابوری ، عن عبد الله بن أحمد بن حنبل ، عن أحمد ، قال : سمعت الشافعی یقول : سمعت مالک بن أنس یقول : قال أنس بن مالک : ما کنا نعرف الرجل لغیر أبیه إلا ببغض علی ابن أبی طالب .
و در ادامه مینویسد :
58 . ابن مردویه ، عن أنس - فی حدیث - : کان الرجل من بعد یوم خیبر یحمل ولده على عاتقه ، ثم یقف على طریق علی ( علیه السلام ) فإذا نظر إلیه أومأ بإصبعه : یا بنی ، تحب هذا الرجل ؟ فإن قال : نعم ، قبله . وإن قال : لا ، طرق به الأرض وقال له : إلحق بأمک .
انس گوید : پس از جنگ خیبر عادت چنان شده بود که مرد فرزند خود را به دوش مىگرفت و سر راه على علیه السلام مىایستاد ، چون چشمش به آن حضرت مىافتاد با انگشت به او اشاره کرده ، به کودک خود مىگفت : پسرکم ! این مرد را دوست دارى ؟ اگر مىگفت : آرى ، او را مىبوسید . و اگر مىگفت : نه ، او را بر زمین مىنهاد و مىگفت : برو به مادرت بپیوند .
ابن مردویه الأصفهانی ، أبی بکر أحمد بن موسى (متوفای410هـ) ، مناقب علی بن أبی طالب (ع) وما نزل من القرآن فی علی (ع) ، ص 76 ـ 77 ، تحقیق : عبد الرزاق محمد حسین حرز الدین ، ناشر : دار الحدیث ، الطبعة : الثانیة ، 1424هـ .
ممکن است کسی اشکال کند که این روایات از دیدگاه اهل سنت ضعیف هستند و نمیتوانند برای آنان حجت باشند ، در جواب میگوییم :
اولاً : روایت کافی نیز از نظر ما ضعیف و غیر قابل اعتماد است ؛
ثانیاً : اگر سند این روایات ضعیف باشد ، بازهم برای اهل سنت حجت است ؛ چرا که طبق قاعده «یقوی بعضها بعضا» اگر روایتی با چندین طریق نقل شود ؛ حتی اگر راویان آن فاسق نیز باشند ، همدیگر را تقویت کرده و برای اهل سنت حجت میشود .
ابن تیمیه حرّانی مینویسد :
تعدد الطرق وکثرتها یقوى بعضها بعضا حتى قد یحصل العلم بها ولو کان الناقلون فجارا فساقا فکیف إذا کانوا علماء عدولا ولکن کثر فی حدیثهم الغلط .
زیادی و تعدد راههای نقل حدیث برخی برخی دیگر را تقویت می کند که خود زمینه علم به آن را فراهم می کند ؛ اگر چه راویان آن فاسق و فاجر باشند ؛ پس چگونه خواهد بود حال حدیثی که تمام راویان آن افراد عادلی باشند که خطا و اشتباه هم در نقلشان فراوان باشد .
ابن تیمیه الحرانی ، أحمد عبد الحلیم أبو العباس (متوفای 728 هـ) ، کتب ورسائل وفتاوى شیخ الإسلام ابن تیمیة ، ج 18 ، ص 26 ، تحقیق : عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی ، ناشر : مکتبة ابن تیمیة ، الطبعة : الثانیة .
قرطبی انصاری ، خطیب بغدادی و ابن عساکر مینویسند :
روى الأعمش عن أبی وائل عن عبدالله قال قال علی بن أبی طالب علیه السلام : رأیت النبی صلى الله علیه وسلم عند الصفا وهو مقبل على شخص فی صورة الفیل وهو یلعنه قلت : ومن هذا الذی تلعنه یا رسول الله قال : «هذا الشیطان الرجیم» فقلت : یا عدو الله والله لأقتلنک ولأریحن الأمة منک قال : ما هذا جزائی منک قلت : وما جزاؤک منی یا عدو الله قال : والله ما أبغضک أحد قط إلا شرکت أباه فی رحم أمه .
على علیه السلام فرمود : رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم را در کوه صفا دیدم که در برابرش شخصی که به شکل و صورت فیل بود او را لعن مى کرد ، گفتم : اى رسول خدا ، این مرد کیست ؟ فرمود : شیطان رانده شده . گفتم : اى دشمن خدا ، به خدا سوگند تو را میکشم و امت را از شر تو خلاص مىکنم . گفت : به خدا سوگند که پاداش من از تو این نیست ! گفتم : اى دشمن خدا ، پاداش تو از من چیست ؟ گفت : به خدا سوگند که هیچ کس تو را دشمن نمىدارد ؛ مگر آن که من با پدرش در رحم مادرش شرکت جستهام .
الأنصاری القرطبی ، أبو عبد الله محمد بن أحمد (متوفای671هـ) ، الجامع لأحکام القرآن ، ج 1 ص 91 ، ناشر : دار الشعب – القاهرة ؛
البغدادی ، أحمد بن علی أبو بکر الخطیب (متوفای463هـ) ، تاریخ بغداد ، ج 3 ص 290 ، ناشر : دار الکتب العلمیة – بیروت ؛
ابن عساکر الدمشقی الشافعی ، أبی القاسم علی بن الحسن إبن هبة الله بن عبد الله ،(متوفای571هـ) ، تاریخ مدینة دمشق وذکر فضلها وتسمیة من حلها من الأماثل ، ج 42 ص 290 ، تحقیق : محب الدین أبی سعید عمر بن غرامة العمری ، ناشر : دار الفکر - بیروت - 1995 .
ابوالحسن مسعودی مینویسد :
عن العباس بن عبد المطلب ، قال : کنت عند رسول اللّه صلى الله علیه وسلم إذ أقبل علی بن أبی طالب ، فلما رآه أَسْفَرَ فی وجهه ، فقلت : یا رسول اللهّ ، إنک لتُسْفِر فی وجه هذا الغلام ، فقال : یاعَمَّ رسول اللّه ، واللهِّ اللّهُ أشد حباً له مِنِّی ، إنه لم یکن نبیُّ إلا وذریته الباقیة بعدی من صُلْبه ، وإن ذریتی بعدی من صُلْب هذا ، إنه إذا کان یوم القیامة دُعِیَ الناس بأسمائهم واسماء أمهاتهم ستراً من اللّه علیهم ، إلا هذا وشیعته فإنهم یُدْعَوْنَ بأسمائهم وأسماء آبائهم لصحة ولادتهم .
عباس بن عبد المطلب می گوید: خدمت رسول خدا بودم، علی از راه رسید، چهره رسول خدا با دیدن علی روشن و خوشحال نشان می داد، گفتم: با دیدن این نوجوان خوشحال شدی، فرمود: ای عموی فرستاده خدا! به خدا سوگند، خدا او را بیش از من دوست دارد، هیچ نسلی از پیامبری نیست مگر آنکه از صلب او است و ذریه من نیز از صلب او خواهد بود، چون قیامت فرا رسد خداوند مردم را با نام آنان و نام مادرانشان صدا خواهد زد، مگر این جوان(علی) و پیروان او، که با نام خودشان و پدرانشان فرا خوانده می شوند، چرا که زاده شدن صحیح وپاکی دارند.
المسعودی ، أبو الحسن على بن الحسین بن على (متوفاى346هـ) مروج الذهب ، ج 1 ص 347 ، طبق برنامه نرم افزاری الجامع الکبیر .
ممکن است برخی افراد بر این نقل ایراد گرفته و بگویند: نویسنده معروف و مشهور کتاب مروج الذهب به شیعه بودن متهم است و لذا سخن و نقل او برای ما اعتبار ندارد ، در پاسخ این عده نا چاریم سری به کتابهای اهل سنت بزنیم تا ثابت شود که آیا مسعودی شیعه است یا سنی؟
یاقوت حموی در باره او می نویسد:
علی بن الحسین بن علی المسعودی المؤرخ أبو الحسن من ولد عبد الله بن مسعود صاحب النبی صلى الله علیه وسلم.
علی بن حسین بن علی مسعودی، تاریخ نگار و از نوادگان عبد الله بن مسعود و از اصحاب مشهور رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم است.
الحموی ، أبو عبد الله یاقوت بن عبد الله الرومی (متوفای626هـ) ، معجم الأدباء أو إرشاد الأریب إلى معرفة الأدیب ، ج 4 ، ص 48 ، رقم : 567 ، ناشر : دار الکتب العلمیة - بیروت ، الطبعة : الأولى ، 1411 هـ - 1991م .
تاج الدین سبکی نام مسعودی را در زمره علمای شافعی آورده و او را مورخ ، صاحب فتوا و علامه میداند :
على بن الحسین بن على المسعودى صاحب التواریخ کتاب مروج الذهب فى أخبار الدنیا وکتاب ذخائر العلوم وکتاب الاستذکار لما مر من الأعصار وکتاب التاریخ فى أخبار الأمم وکتاب أخبار الخوارج وکتاب المقالات فى أصول الدیانات وکتاب الرسائل وغیر ذلک . قیل إنه من ذریة عبد الله بن مسعود رضى الله عنه أصله من بغداد وأقام بها زمانا وبمصر أکثر وکان أخباریا مفتیا علامة صاحب ملح وغرائب .
علی بن حسین مسعودی ، صاحب کتابهای تاریخی مروج الذهب و ذخائر العلوم ... و دیگر کتابها است . گفته شده که او از فرزندان عبد الله بن مسعود است ، اصل او از بغداد است که مدتی در آن جا و بیشتر در مصر ساکن بوده است ،
منش علمی او اخباریگری است و صاحب فتوا بوده و فردی دانشمند است .
السبکی ، تاج الدین بن علی بن عبد الکافی (متوفای771هـ) ، طبقات الشافعیة الکبرى ، ج 3 ، ص 456 ، تحقیق : د. محمود محمد الطناحی د.عبد الفتاح محمد الحلو ، ناشر : هجر للطباعة والنشر والتوزیع - 1413هـ ، الطبعة : الثانیة .
آوردن نام مسعودی در زمره علمای شافعی ، نشاندهنده سنی بودن و شافعی بودن مسعودی است و لذا شبهه شیعه بودن وی با این نقل دفع میشود .
علیمی حنبلی در باره مسعودی مینویسد :
علی بن الحسین بن علی أبو الحسن المسعودی من أعلام التاریخ ومن مشاهیر الرحالین ومن الباحثین المقدرین من أهل بغداد أقام بمصر وتوفی فیها عام 346 ه له مؤلفات عدیدة منها مروج الذهب وأخبار الزمان وغیر ذلک من المؤلفات القیمة .
علی بن حسین مسعودی ، از بزرگان تاریخ و از مشهورترین کسانی است که برای جمع آوری حدیث مسافرت میکرد ... کتابهای متعددی نوشت که از جمله آنها مروج الذهب و اخبار الزمان و کتابهای با ارزش دیگری است .
العلیمی ، مجیر الدین الحنبلی (متوفای927هـ ) ، الأنس الجلیل بتاریخ القدس والخلیل ، ج 1 ، ص 11 ، تحقیق : عدنان یونس عبد المجید نباتة ، ناشر : مکتبة دندیس - عمان - 1420هـ- 1999م .
عکری حنبلی نیز نوشته است:
وفیها المسعودی المؤرخ صاحب مروج الذهب وهو أبو الحسن علی بن أبی الحسن رحل وطوف فی البلاد وحقق من التاریخ مالم یحققه غیره وصنف فی أصول الدین وغیرها من الفنون .
در آن سال (345هـ) مسعودی مورّخ ، صاحب کتاب مروج الذهب ازدنیا رفت . او أبو الحسن علی بن أبی الحس بود ، به شهرهای گوناگون مسافرت میکرد ، آن قدر که او در تاریخ تحقیق کرده دیگران تحقیق نکردهاند ، در اصول دین و دیگر علوم کتاب نوشته است .
العکری الحنبلی ، عبد الحی بن أحمد بن محمد (متوفای1089هـ) ، شذرات الذهب فی أخبار من ذهب ، ج 2 ، ص 371 ، تحقیق : عبد القادر الأرنؤوط، محمود الأرناؤوط ، ناشر : دار بن کثیر - دمشق ، الطبعة : الأولی ، 1406هـ .
اولاً : روایتی که مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) در کتاب شریف کافی نقل کرده است ، از نظر سندی مشکل دارد و در سند آن شخصی از غلات وجود دارد ؛
ثانیاً : اگر مرحوم کلینی (رضوان الله تعالی علیه) ، این روایت را نقل کرده ، شما اهل سنت چندین برابر آن را با همین مضمون نقل کردهاید ، هر جوابی شما از این روایات دادید ، ما نیز از روایت کتاب کافی جواب خواهیم داد .
موفق باشید
حکمت ها و اندرزها (شهید مطهری)
حماسه حسینی جلد 3 (شهید مطهری)
خدمات متقابل اسلام و ایران (شهید مطهری)
پیرامون انقلاب اسلامی (شهید مطهری)
سیری در نهج البلاغه (شهید مطهری)
سیری در سیره نبوی (شهید مطهری)
سیره ائمه (علیها سلام) (شهید مطهری)
نرم افزار حکمت علوی 1.1 برای گوشی های تلفن همراه توسط برنامه پرنیان آماده شده است. از خصوصیات این نرم افزار: جاوا بودن و قابلیت اجرا در اکثر گوشی ها، ترجمه حکمت های نهج البلاغه مولا علی علیه السلام توسط استاد دشتی، طراحی برنامه به شکلی که تقریباً هر حکمت در یک صفحه گنجانده شده، تطابق شماره صفحه در نرم افزار با شماره هر حکمت، محیط گرافیکی جذاب و فهرست. قبلا نسخه های دیگری از این برنامه ارائه شده، اما آخرین نسخه که سرعت بار گذاری اولیه در آن به شکل چشمگیری افزایش یافته نسخه 1.1 است.